مقدمفر: ۷۰ درصد آشوبهای اخیر در میدان رسانه اتفاق افتاد/ عملکرد جریان اصلاحات در این فتنه اپورتونیستی بود
تاریخ انتشار: ۲۳ آبان ۱۴۰۱ | کد خبر: ۳۶۴۰۸۸۲۶
حمیدرضا مقدمفر تحلیلگر مسائل سیاسی گفت: در فتنه اخیر رسانه تبدیل به انبار مهمات برای افرادی شده بود که در خارج از کشور قصد نابودی ایران را داشتند. - اخبار اجتماعی -
به گزارش خبرگزاری تسنیم، حمیدرضا مقدمفر مدرس دانشگاه و تحلیلگر مسائل سیاسی در نشست کرسی آزاداندیشی رسانهای دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز، با بیان اینکه 70 درصد هماوردی و جدال و آشوبها در هفتههای گذشته در فضای رسانهای و 30 در کف خیابان و دانشگاهها بود، اظهار داشت: من در آغاز بحران سوریه و در طی آن چند سفر به این کشور داشتم؛ در آنجا هم در سالهای اول بحران و حتی آن اواخر همین مشکل وجود داشت؛ یک جنگ در بعد رسانهای بود که کاملا در اختیار العربیه و الجزیره در فضای افکار عمومی بود و یک جنگ هم در میدان و مبارزه با اشغال سرزمینشان از سوی داعش و تکفیری ها بود.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
وی با بیان اینکه آنچه موجب انفعال در نیروهای سوری و تردید در مردم میشد، همین جریان رسانه بود گفت: همزمان فضای جنگ رسانهای در سوریه قویتر از میدان بود و در واقع رسانه بود که در مدافعان سوریه و مردم این کشور تردید ایجاد کرد. در ایران هم در پروسه سوریهسازی اخیر همین اتفاق افتاد و حجم زیادی در شبکههای اجتماعی و رسانه جدال داشتیم و برخی رسانههای خودمان نیز دچار سرگشتگی بودند.
مقدمفر: خواص تحت تأثیر دشمن در جنگ شناختی جامعه را به «ارتجاع» و «جاهلیت مدرن» میکشانند
نویسنده کتاب «جنگ شناختی» با اشاره به اینکه جریان رسانهای اخیر از جنس فتنههای 88 و 78 نبود، خاطرنشان کرد: در آن زمان هم جنگ رسانهای داشتیم اما در این دوره پیچیدهتر و چند لایهتر بود و از جنس مدیریت افکار عمومی و مدیریت ادراک بود. در این دوره جنگ شناختی برای برخی رسانهها چندان شناخته شده نبود؛ باید یاد بگیریم چه تکنیکهایی را در جنگ با ما استفاده میکنند. باید بفهمیم که چطور میتوان با چند هزار رسانه فیک در توئیتر فضایی را ایجاد کرد که به جهان القا کند در ایران 80 میلیون معترض داریم. این موارد جدید بود و برای برخی رسانههای ما ناشناخته بود.
این تحلیلگر مسائل سیاسی به نقش سلبریتیها در فتنه اخیر اشاره کرد و گفت: غیر از رسانهها، افراد معروفی در حوزه هنر و ورزش داشتیم که فشار رسانهای شدید بر روی آنها بود و تلاش میکرد که آنها را به هر طرف که میخواهد ببرد تا اگر موضع دفاع از کشور داشتند پس بگیرند و یا با تطمیع و خریدن صفحات آنها، از شهرت و وجاهتشان استفاده کنند.
وی با اشاره به این نکته که از اصول جنگ شناختی داشتن روایت اول است اما در جنگ اخیر، رسانههای خارجی اصلاً روایت اول را نداشتند بلکه خودشان روایتسازی میکردند و رسانههای ما باید با این جریانسازی مقابله میکردند، اظهار داشت: رسانه در این اتفاقات انبار مهمات برای اراده سیاسی امنیتی کسانی بود که بیرون ایران نشسته بودند و قصد نابودی ایران را داشتند؛ این اقدامات سوء استفاده ابزاری از رسانه بود و با جنگ رسانهای متفاوت است.
مقدمفر با انتقاد از عملکرد جبهه اصلاحات در اتفاقات اخیر کشور و اینکه این جریان در فتنه اخیر موجسوار بود و فرصتطلبانه و اپورتونیستی عمل کرد، خاطرنشان کرد: یکی از نکاتی که بر آن استوار بودند این بود که دستهای بیگانه ازجمله آمریکا، رژیم صهیونیستی و عربستان را تطهیر کنند و بگویند هرچه مشکل هست از خود ماست؛ بیانیه میدهند تا پای آنها را کنار بکشند درحالیکه میدان و رسانهها، کنشگری آنها را و مواضع سران این کشورها را میبینیم اما اصلاحطلبان در پی تطهیر آنها و بزرگنمایی مشکلات داخل بودند.
این کارشناس سیاسی متذکر شد: این کشورها رسانههای خود را تماماً در اختیار اغتشاش قرار دادند و مقامات آنها مدام در خصوص مسائل داخلی ایران اظهار نظر میکردند؛ ما در کشورمان یرادات فراوانی داریم که میتواند مورد اعتراض باشد اما چرا اصرار اصلاحطلبان بر این است که بگویند اینها نقشی در فتنه اخیر ندارند؟ رسانههای خارجی در این مدت به تمام گروهها از جمله منافقین، ملی مذهبیها، سلطنت طلبها و تمام کسانی که در قبرستان سیاسی ایران دفن شده بودند، میدان دادند.
وی افزود: نمیخواهم بگویم که این افراد نفوذی و مزدور هستند اما برای من جای سؤال است که دلیل این موضعگیریها که همچنان هم ادامه دارد، براساس چه منطقی است؟
انتهای پیام/
منبع: تسنیم
کلیدواژه: رسانه رسانه های خارجی اغتشاشات 1401 دانشگاه آزاد رسانه رسانه های خارجی اغتشاشات 1401 دانشگاه آزاد فتنه اخیر جنگ شناختی رسانه ها رسانه ای مقدم فر
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.tasnimnews.com دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «تسنیم» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۶۴۰۸۸۲۶ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
عهد کردیم خودسانسوری نکنیم
به گزارش قدس آنلاین، این برنامه در هر قسمت، یکی از پروندههای مهم و چالشی کشور را بدون واسطه بررسی میکند. فصل اول بیواسطه در ۲۶قسمت از شبکه یک سیما پخش شد. این برنامه محصول سازمان هنری رسانهای اوج است که روی آنتن شبکه یک سیما میرود. درباره جزئیات بیشتر این برنامه با «محمدعلی صدرینیا» کارگردان و تهیهکننده «بیواسطه» گفتوگو کردیم که میخوانید.
در این فصل سراغ فضاهایی رفتید که پیش از این کمتر دوربینی به آنجا رفته بود، مثل کارخانه اسلحهسازی یا مراکز هستهای. تمایز و ویژگی فصل دوم «بیواسطه» را نسبت به فصل اول چه میدانید؟ تلاش ما در فصل دوم این است فضای رنگارنگی از سوژهها، موضوعات و لوکیشنها را داشته باشیم و مانند فصل اول به دنبال این بودیم دوربین «بیواسطه» سراغ روایتهایی برود که مخاطب، کمتر تصویر و تصوری از آنها دارد. در فصل دوم سراغ موضوعاتی رفتیم که مردم امکان حضور در آن فضاها را ندارند؛ مثلاً در قسمت اول به کارخانه اسلحهسازی پارچین رفتیم که یک مجموعه نظامی با حساسیتهای بالای امنیتی است یا قسمتی دیگر سراغ رئیس سازمان انرژی اتمی رفتیم و به موضوع صنعت هستهای پرداختیم. وارد فضاهایی مثل رآکتورها و خط تولید رادیوداروها شدیم که کمتر دوربینی به آنجا رفته است. همچنین در این فصل سراغ برخی معضلات و مشکلات اجتماعی رفتیم که روایتهای کمتر دیدهشدهای در قاب تلویزیون داشتند؛ مثلاً به بعضی از مناطق محروم سیستان و بلوچستان و یا حاشیه شهر تهران رفتیم که تاکنون روایتهای کمی از آنها روی آنتن دیدهایم.
موضوعاتی مثل صنعت هستهای و توان نظامی، موضوعاتی حساس هستند که کمتر برنامهسازی سراغشان رفته است و به دلیل کمبود روایتهای داخلی در این باره، مردم برای یافتن پاسخ پرسشهایشان به روایتهای غیررسمی و رسانههای خارجی هم رجوع میکردند، چه شد که این ضرورت روایتگری، امروز احساس شد؟ اهمیت و ضرورت این موضوع از سالها پیش مشخص بود اما بستگی داشت که تیمهای برنامهساز با چه نگاهی سراغ این موضوعات بروند و اینکه دستگاهها و بخشهایی که باید پاسخگو باشند چقدر همراهی و همکاری کنند. ما از فصل اول در «بیواسطه» با خودمان عهد کردیم خودسانسوری نداشته باشیم. وقتی سراغ موضوعی میرویم، تا جایی که ممکن است پرسشهای مردم را در آن حوزه بپرسیم. در قسمت اول این فصل که سراغ کارخانه اسلحهسازی و مرکز صادرات دفاعی رفتیم درباره مباحث مرتبط با موشک، پهپاد، توان نظامی و اهمیت آن سؤالات صریحی پرسیدیم. در قسمتی که مرتبط با موضوع هستهای بود مسئله اصلی ما، پرداختن به این پرسش مهم در اذهان عمومی بود که با وجود تحریمهای جدی کشورمان بهخاطر انرژی هستهای، منافع این صنعت چیست و چرا اثراتش را نمیبینیم؟ ما تلاش کردیم سراغ این پرسش برویم و به آن پاسخ بدهیم. ولی ماجرا، سمت دیگری هم دارد که نهادها و مسئولان هستند و بستگی به همراهی و همکاری آنها دارد. خوشبختانه وزارت دفاع و سازمان انرژی اتمی با روی خوش ما را همراهی کردند ولی در مسیر تولید برنامه با دستگاههایی مواجه شدیم که همچنان نگاه سنتی دارند و زمانیکه میفهمند مجری برنامه، محمد دلاوری است یا ممکن است سؤالاتی بپرسد که ضعفها و کمکاریشان عیان شود تمایلی به مشارکت ندارند و ترجیح میدهند با حضور در یک برنامه تلویزیونی خنثی، گزارش عملکرد بدهند، به جای اینکه پاسخگو باشند.
ساخت چنین برنامههایی میتواند مسیر برنامهسازی سیاسی را در رسانه ملی هموار کند؟
امید و تلاش ما همین است. تولید برنامه در استودیو برای ما راحتتر و بیدردسرتر است، چرا که هماهنگی لوکیشنهایی خارج از تهران برای تیم تولید، فرسایشی و سخت است اما فکر میکنیم این شکل از پرداخت به سوژهها و مطالبهگری سبب میشود برنامهسازی سیاسی را یک گام به جلو ببریم.
اگر رسانههای رسمی از زیر بار برنامهسازی سیاسی شانه خالی کنند، رسانههای خارجی و غیررسمی وارد این حوزه میشوند و میدان روایتها از سوی راویان داخلی خالی میشود. همینطور است. معمولاً رسانه ملی تمایل به ساخت برنامههای سیاسی دارد تا مرجعیت رسانهای داشته باشد ولی بخشی از ماجرا به نهادها و دستگاههای مختلف برمیگردد که آنها هم باید این نگاه را داشته باشند. ما در مسیر تولید فصل دوم «بیواسطه» دستگاهها و وزارتخانههایی را داشتیم که با آغوش باز پذیرای ما بودند و ضعفها و قوتهایشان را صادقانه میگفتند اما گارد برخی از دستگاهها و نهادها به روی ما بسته بود و حتی به صورت غیررسمی میگفتند سمت ما نیایید. این ناشی از ضعف عملکردی آن دستگاه یا نگاه دهه شصتی روابط عمومیهایشان به رسانه است. حتی این نگاه وجود دارد که اگر دیده نشوند یا فراموش شوند بهتر از این است که در معرض توجهات رسانهای قرار گیرند.
مرز استقلال رأی در روایتهای «بیواسطه» که سفارشدهنده آن، سازمان اوج و پخشکنندهاش رسانه ملی است تا کجاست؟ «بیواسطه» وقتی موفق خواهد بود که واقعیت ایران امروز را به مخاطبان نشان دهد. این واقعیت، اجزای مختلفی دارد که شامل پیشرفتها، ضعفها، قوتها و کمبودها در حوزههای مختلف میشود. آنجایی مخاطب، ما را باور خواهد کرد که بفهمد واقعیت را به او میگوییم، یعنی هم نیمه پر لیوان را به او نشان میدهیم و هم نیمه خالی را. ما سعی نکردیم دوربین «بیواسطه» را به دوربین تبلیغاتی یکطرفه تبدیل کنیم. هم سراغ پیشرفتها میرویم و هم ضعفها. تلاش ما این است روایتی واقعی از اتفاقات و ماجراها داشته باشیم، چون نقطه مطلوب ما و مخاطبان، همینجاست. ما در عصری زندگی میکنیم که روایتها یکسویه نیستند و اگر درباره موضوعی روایتی داشته باشیم که درست نباشد، روایت دیگری از آن در شبکههای اجتماعی منتشر میشود؛ پس اعتماد مخاطب برایمان مهم است.
گاهی هزینههای اجتماعی که تلویزیون پس از پخش برنامههای سیاسی داده آنچنان سنگین بوده که ترجیح میدهد سراغ اینگونه از برنامهسازی نرود، اما نپرداختن به موضوعات روز در رسانه ملی چه هزینههایی برای جامعه پرسشگر امروز دارد؟ بهنظرم رسانه ملی باید برندهای ماندگار در برنامهسازی سیاسی داشته باشد و این برندها، مقطعی نباشند. اگر قرار است روی افکار عمومی اثرگذار باشد باید تحملش را بالا ببرد تا بتواند برندهایی از برنامههای تلویزیونی سیاسی جدی را خلق کند که مجری معتبر و دارای کاراکتر ویژه داشته باشد. در گام اول، تلویزیون باید در حوزه برنامهسازی سیاسی، برندسازی کرده و سپس آن برند را حفظ کند. ما با موضوعات مختلفی در جامعه مواجه هستیم که در مقاطع مختلف درباره آن، برنامهای ساخته و هر بار برند جدیدی خلق میشود. مثلاً در مقطع انتخابات، یکسری برنامهها روی آنتن میرود که با گاردهای بازتری به موضوعات روز جامعه میپردازد و پس از پایان انتخابات، آن برنامه و پرداخت به آن موضوعات، تمام میشود. مثلاً مسئله حجاب در مقطعی حساسیت بیشتری دارد و در یک بازه زمانی کوتاه، برنامههای گفتوگو محور با رویکردی باز در این باره روی آنتن میرود اما بعد تعطیل میشود. رسانه ملی بابت این برنامهها، هزینههای اجتماعی میدهد در حالیکه اگر برندهایی ثابت با رویکردی مشخص طی سالها ساخته شود و همیشه روی آنتن برود، اعتبار و مخاطب پیدا میکند. در چنین وضعیتی، آن برنامه سیاسی و اجتماعی برند میتواند در موقعیتهای مختلف، موضوعاتش را متناسب با شرایط روز به آن مباحث اختصاص دهد ولی وقتی نگاهها مقطعی شود سبب میشود هر دفعه، برند جدیدی خلق شود و برای جا افتادن و اعتباربخشی آن، هزینه و تلاش مضاعفی صورت گیرد ولی زمانیکه بناست اثرگذار باشد، آن ماجرا تمام شده و برنامه هم تعطیل میشود. این رویکرد، اشتباه است و در این سالها ضربهاش را در مدیریت افکار عمومی خوردیم. کاش برندهای ماندگار برنامه سیاسی را در تلویزیون داشته باشیم و مدیران سازمان، فشارهای بیرونی که به صدا و سیما میآید را تحمل کنند تا این برنامهها استمرار یابند. امیدوارم برنامه «بیواسطه» در یک بازه زمانی طولانی روی آنتن بماند و به یک برنامه مقطعی تبدیل نشود. اگر قرار باشد «بیواسطه» به برنامهای مطالبهگر تبدیل شود که هر بار سراغ پروندههای جدید و جنجالی میرود، مماشات نمیکند و بررسی دقیق و موشکافانه دارد، باید به برندی ثابت تبدیل شود. در صورت استمرار در ساخت و پخش چنین برنامههایی میتوان به اثرگذاری آنها در طولانی مدت امیدوار بود. زهره کهندل